252
حکایت رفاقت، حکایت سنگهای کنار ساحله...
اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت،
بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب؛
اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد،
که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی…
نظرات شما عزیزان:
حکایت رفاقت، حکایت سنگهای کنار ساحله...
اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت،
بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب؛
اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد،
که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی…
نظرات شما عزیزان:
| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 163
بازدید ماه : 2056
بازدید کل : 40573
تعداد مطالب : 400
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1
>